آرسینآرسین، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

آرسین (پسر آریایی )

 

 

رسیدن بخیر عزیزم

اولین حمام ....

آرسین نازنین .... امروز دقیقا 7 روزته و هفته گذشته این موقه هنوز تو دل مامانی بودی ولی الان ماشالله واسه خودت مردی شدی نازدونه ما.... روز شنبه عصر که 5 روزه بودی نافت به سلامتی و بدون درد سر افتاد و همون روز بابا و مامان و مامان جون بردنت دکتر واسه چکاپ و خدا رو شکر همه چی عالی بود و اجازه حمام گرفتی فرشته زمینی .... دیروز عصر که 6 روزت بود اولین بار حمام رفتنو تجربه کردی و مامان جون بردنت حمام و حسابی ماه و تمیز شدی ... اینم یه خواب آروم بعد اولین حمام   ...
17 شهريور 1393

زمینی شدن آرسین جون ...

قدم نو رسیده مبارک   خدا رو شکر فرشته آسمونی ما که 9 ماه همراه و همسفر مامانش بود روز دوشنبه 10شهریور 93 ساعت 20:25 دقیقه شب تو بیمارستان مهر توسط دکتر بهاری بدنیا اومد عروسک خشگل این اولین عکست حدود 2 ساعت بعد تولدته که تازه آوردنت تو اطاق کنار مامان جون .... وقتی شما رو آوردنت تو اطاق مامان جون عادله حال خوشی نداشت و من و خاله جون الناز و المیرا و بابا جون حسین و هر دو تا مادر جونات با بابا محمد منتظر دیدنت بودیم و تا دیدیدمت هممون دادمون از شباهتت به بابا جون حسین هوا رفت و حسابی باعث خوشحالی هممون شد...   ...
16 شهريور 1393

انتظار مامان و بابا

سلام عزیز مامان امروز میخوام بهت بگم که چقدر زیاد دوستت دارم.راستش تا یکماه پیش احساس خاصی بهت نداشتم .ناراحت نشی مامان جون ،چون اصلا حال خوبی نداشتم فکر کنم به همین خاطرم زیاد بهت فک نمیکردم. اما از موقعی که تکونات شروع شده نمی دونی چقدر عاشقت شدم.عشقی که تا حالا حسش نکرده بودم اما یکی از زیباترین احساساتی که یک آدم می تونه داشته باشه.اصلا باورم نمیشه دارم مامان میشم.خیلی برام قشنگه و اصلا نمی تونم توصیفش کنم. گاهی اوقات اینقدر به این مامان بیچارت لگد میزنی که دلم ضعف میشه.خصوصا" وقتی باباجونت باهات حرف میزنه میخوای از تو شکمم بزنی بیرون و با  بابا جونت بازی کنی. عزیز مامان اگه بدونی من و بابا جونت با...
3 خرداد 1393

شروع دوباره

سلام عزیز مامان کوچولوی ناز م امروز اولین بار واست مینویسم .چون تا امروز حال خوبی اصلا" نداشتم هنوز ندیدمت ولی حس عجیبی دارم .حسی که تا حالا تجربه نکردم خداروشکر اینقدر سرحالو سرزنده ای که تکانهات خیلی زیادن که دکتر دیروز نمی تونست براحتی صدای قلبتو گوش کنه. با هر سر و صدایی (خصوصا" صدای آهنگ و موسیقی) حسابی واکنش نشون میدی.مثل پسر خالت ارمیا میشی در آینده. تا چند رو.ز دیکه 6ماهم تموم میشه .حدود 3ماه و نیم دیگه انتظار من و بابا جونت تموم میشه انشا... ...
30 ارديبهشت 1393

دختر یا پسر

بلاخره 5شنبه 21/01/1393 معلو م شد که نفس بابا و مامانش از چه جنسیه بله پسره پسر پسرم منتظرتم که با سلامت کامل بیایی خوش قدم باشی نازنینم
22 فروردين 1393

دیدار دوم

می بینی عزیزم، داری شکل می گیری دکترت گفته دفعه دیگه مشخص میشه که خانم دکتری یا آقای مهندس یه چند وقتیه داری مامانی رو اذیت می کنی اونقدر که مجبوریم مامان رو ببریم دکتر آمپول بزنه 1392/12/04 ...
27 اسفند 1392

خوش اومدی .....

عروسک ناز این وبلاگو امروز دوشنبه به مناسبت ورود شما به دل مامان جون عادله ساختم و ورود شما و مامان جونتو به نی نی وبلاگ تبریک میگم . دلم میخواست اولین پستو من واست بزارم خاله جون .... انشالله این 9 ماه رو به سلامتی و به سرعت بگذرونی خواهری و تو شهریور آینده وقتی ارمیا 2 سالش میشه یه دختر خاله یا پسر خاله ناناز تو بغل خاله جون و عمو حسین باشه . احساس قشنگی دارم ازینکه میخوام خاله بشم و ضمنا اسم وبلاگو فعلا گذاشتم الیسا ناناز چون حسین جون دیشب گفت شاید اگه دختر باشه اسمشو بزاریم الیسا روز و تاریخ و ساعت ورود شما جوجو کوچولو به دل مامان به گزارش آزمایش خون ...
9 دی 1392
1